کام آخر

کام آخرشو واسه من نگه دار...

کام آخر

کام آخرشو واسه من نگه دار...

قاعده ی کلی!

پاییز همیشه استرس دارد!این یک مقوله کلی است!

فزقون زندگی یا زندگی فرقونی؟

درست نمی دونم خوشی رو با فرقون می ریزن تو زندگی یا زندگی رو با فرقون می ریزن تو خوشی!

انتخاب

این فروشگاه هم چیزی برای انتخاب نداشت یا شیخ!

من این همه نیستم!

روزی شیخ در مکتب نشسته و کمر همت بسته و کتب غریبه را دسته و جوراب خود را شسته بود که مریدی نزد او آمد.مرید سراسیمه و آشفته حال بود.شیخ بی درنگ پرسید:رفتی پیش ممد گودزیلا؟*   

مرید پاسخ بداد:مباد یا شیخ!ما گذاشته ایم کنار این قبیل چیزها را! 

شیخ گفت:پس تو را چه می شود!؟ 

مرید گفت:مرا نمی هلند! 

شیخ با تعجب گفت:چی کاره؟ 

مرید گفت:یا شیخ مرا مجموعه ای پند ده که مرا به در مکتب شیخ اعظم به کار آید!در غیر اینصورت مرا نخواهند هلید! 

شیخ گفت:آها!و دست بر تنبان برده پاکتی بهمن د.و.د.و.ل در آورده و با کبریتی روشن کرده و کامی بگیرانده و گفت: 

1-حواست باشد طوری زندگی کنی که هر وقت برگشتی راه آمده را نگریستی قاطی نکنی!نروی یک گوشه بشینی الکی وبلاگ آپ کنی! 

2-حواست باشد که انسان همیشه آنچه ندارد، نمی خواهد دیگران هم داشته باشند. 

3-یادت باشد که هر که هرچه گفت مهم نیست.خودتو عشقست لوطی!  

------------------------------------------------------- 

*ایشان آشان نیستند.صرفا به جهت اسم جالبشان آمده اند اینجا!