کام آخر

کام آخرشو واسه من نگه دار...

کام آخر

کام آخرشو واسه من نگه دار...

برای آقا محسن

امشب بابای آقا محسن پرکشید و رفت.خیلی وقت بود که تو فیسبوک از مریضی باباش مینوشت، از اینکه روز به روز حالش بدتر میشه. من آقا محسنو از نزدیک ندیدم، خیلیم نمیشناسمش، اما امشب از شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم. میدونم که آقا محسن هیچ وقت اینو نمیخونه، اما رومم نشد مستقیم برم به خودش بگم. خیلی دلم گرفت، خیلی... کاش جای باباش تو بهشت باشه...

نظرات 1 + ارسال نظر
کوریون شنبه 27 مهر 1398 ساعت 10:49 ب.ظ

یدونه از این چند میگیری گریه کنی هاتُ نگه دار واسه وقتی من مردم، باکلاس بنویس واسم؛ بی رودربایستی
بذار توو گور هم به ریشت بخندم عین اون روز تو ملک آباد

واسه تو میخوام سخن رانی کنم.حالا تو بمیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد