کام آخر

کام آخرشو واسه من نگه دار...

کام آخر

کام آخرشو واسه من نگه دار...

ماتحت!

در کتب غریبه جلد ۲ امده که شیخ راشد علیهم رحمه روزی بر در عمارتش به سان قچکی بر بالای سیم نشسته بود،مردی از آنجا گذشت و گفت ای شیخ حال تو را چگونه است؟پاسخ بداد هم اکنون stable هستم.پرسید یا شیخ این که گفتی چه است دیگر؟پاسخ بداد :تو را چه میشود؟(به تو چه؟).مرد از کوره بدر برفت و همچون الاغ جفتکی بر صورت آن بزرگوار نواخت!آنجا بود که شیخ فرمود:یافتم!گفت چه یافتی!گفت فهمیدم که «او» ماتحت دارد!گفت چگونه؟پاسخ داد: همین که تو را فرستاد تا بر حال خوش ما خرابکاری کنی بر من مشخص شد!

نظرات 5 + ارسال نظر
Sinaa شنبه 5 اردیبهشت 1388 ساعت 11:21 ب.ظ

foghol aade bood, symbolite wa este'are ha be ezafeye mohtat boodan dar kalam

agar ooOoo bood , maatahti ajib midasht
agar ham ke nabood pas iin az kojaa bar kaare maa foroo rafte
yahtamel kar kare hamin khiyal bafihas ke khod kharab karist dar kare in bashare kharab kar!

کودک دو ساله شنبه 5 اردیبهشت 1388 ساعت 11:35 ب.ظ

اینقدر عجیب؟مگه میشه...؟
چرا اینقد خوب؟
پس هام هام!

سیگارچی شنبه 5 اردیبهشت 1388 ساعت 11:42 ب.ظ http://sigar.blogsky.com

و شیخ گفت "خواب دیده ام همه بنشینید و گوش کنید" گفتیم "طاعتا" و چرت و پرت گفت و مهملات بافت و حرف یاوه زد و ما گریستیم و گفت "خواب دیگری کنون" گفتیم "طاعتا" و چرت و پرت گفت و مهملات بافت و حرف یاوه زد و ما گریستیم...

محمد دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 ساعت 01:57 ب.ظ http://inak.blogsky.com/

علیکم السلام جیگر

پینوکیو پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1388 ساعت 01:04 ق.ظ http://woodenboy.blogfa.com

داری ورژن قدیمی می نویسی ؟؟
حالا این شیخ راشد کی هست؟؟؟ راستشو بگو که مجبور نشی به نتیجه ای در مورد منم برسی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد