ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
امشب از اون شباس که باز حس فریاد زدن اومده!همیشه فریادمو تو خودم حبس کردم، همیشه تو دادگاه خیالم اعتراضمو گفتمو قاضی و هیئت منصفه یک صدا به نفع من رأی دادن،مجرمو به اعدام محکوم کردن و من از دیدن صحنه اعدام،مرگ یک آدم، وقیحانه لذت بردم!ولی حیف که این عدالت خیالی وقتی به اینجا می رسه دوباره از اول تکرار می شه!و من دوباره و دوباره اعتراضمو می گم.انقدر می گم که خودمم خسته می شم.یه نخ سیگار در میارمو قاضی و هیئت منصفه لعنتی رو باهاش می کشم، و بعد با آخرین کام سیگارم مجرمو می کشم.و این دقیقا همون لحظه ی خوب و لذت بخشه.همون لحظه که کل دنیام می شه انتقام جویی و تو آخرین کام سیگارم خلاصه می شه.
جالب بود و غیرقابل باورنکردنی
ey kash keshidanesh enghadr lezat midad behem ta azaram bede!