کام آخر

کام آخرشو واسه من نگه دار...

کام آخر

کام آخرشو واسه من نگه دار...

لطفا بعد از استفاده از سرویس بهداشتی از فلاش تانگ! استفاده کنید.

ساعت 3 کلاس داشتم.تا نرفتم سر کلاس بشینم نمی دونستم شناخت مواد خام دارم!قبل شروع کلاس امید اومد دنبالم،لامصب وسط بازی بازی بود ک زنگ زد!تا زنگ زد نمی دونم کدوم بی پدر مادری یه تیر زد بهم پخش شدم رو زمین!بعدم سریع لباس پوشیدمو رفتم باهاش.تا دانشگاه کلی حرف زد که هیچ کدومش واسم جالب نبود.منم همش با سر تأیید می کردم و تمام حواسم به سیگارم بود که چی جوره کام می ده.دم در دانشگاه دو نفرو دیدم بی سیم به دست!به حسام گیر دادن به خاطر موهاش!به درک!سر کلاسم که جز اینکه بفهمم سمت چپیم(نفر سمت چپم) زخم عثنی عشر داره و پسر خالش با یکی از دخترای کلاس دوسته چیز خاصی دستگیرم نشد.بین کلاسا تیز پریدم رفتم مستراح!کارم که تموم شد اومدم برم که دیدم جلوم رو دیوار یه چیزی نوشته.فک کردم شعار معار سیاسیی چیزیه!دقت کردم دیدم نوشته «لطفا بعد از استفاده از سرویس بهداشتی از فلاش تانگ استفاده کنید.» 

اونجا بود که تازه رفتم تو فکر.فکر کردم چرا رو درو دیوار شهر(دستشوییم جزو درو دیوار شهره دیگه) ،مثلا نمی نویسن لطفا آدم باشید،یا حتی مهمتر از همه بنویسن  «شهروند محترم،لطفا سرتان به کار خودتان باشد!»صدای دوستم رشته افکارمو پاره کرد.رفتیم بالا سیگار و زدیم بر بدن.فاز داد.کلا تو هوای بارونی حال میده سیگار،می گی نه برو از محمد بپرس.بعدم کلاس و بعدشم که طبق سنت دیرینه، کافی آرام،به صرف چایی و سیگار و دیدن دوستایی که دیدن همشون خوشحالم نمی کنه.حدود 9 با رئوف به اتفاق بچه ها به سمت خونه هامون رفتیم.با محمد کلی جنگولک بازی در آوردیمو حرکات موزون از خودمون بروز دادیم!یه نتیجه علمی هم محمد گرفت که فردا احتمالا از اخبار شبکه یک به عنوان یکی دیگه از دستاوردهای علمی ایران معرفی می شه:«هد زدن سر درد میار!»فعلا میرم به کارام برسم.توام بگیر زود بخواب.خوب نیس تا این موقع بیدار موندن

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 24 فروردین 1388 ساعت 12:36 ق.ظ http://inak.blogsky.com/

این سنت وبلاگ نویسی فامیلی عجب مصیبت دوست-داشتنی یه
هر چی من نمی نویسم تو آبرو ببر هی!
یه شعر هم یادم اومد مرتبط:
خواهی که نبینند دگـــــران هم ، هنرت را
برخیز و بکش ، ســـــــیفون بالی سرت را

محمد دوشنبه 24 فروردین 1388 ساعت 12:36 ق.ظ http://inak.blogsky.com/

این سنت وبلاگ نویسی فامیلی عجب مصیبت دوست-داشتنی یه
هر چی من نمی نویسم تو آبرو ببر هی!
یه شعر هم یادم اومد مرتبط:
خواهی که نبینند دگـــــران هم ، هنرت را
برخیز و بکش ، ســـــــیفون بالای سرت را

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد