ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم
زیر این سقف کبود
زیر این سلطه ی سنگین سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم...
تک و تنها به خدا می شکنم.
س.ا
بیا و هر ماهی،دو ماهی ،نگران هیچ چیز نباش!
ای سهم 2 روزه ی من از هر سال ،ترسم از آن است که قبل از درک حقیقت تو، سهمیه ام قطع شود.
درست نمی دانم چرا وقتی بعد از مدتها به کام آخر سر می زنم و می بینم کسی- از آنها که می خواندمش و می خواندم- مرکز توانبخشی ذهنش را بسته به روی خودش،قلبم تند می زند،مثل پیرمردی که اسم اموات را یک به یک خط می زند از دفترچه ی تلفنش.
عذاب برگشتن به لذت آمدن می ارزد!این را قطار ۵۰۰۰ تومانی ٬ ۱۲ ساعت زمزمه کرد!
قطعا روزهای زیادی می گذرند به انتظار و خیال و سهم من از تمام این روزها فقط ۳ روز است در سال!و سال بعد ۴ روز و سال بعد ۳ روز و این ریتم ۴/۳ ادامه دارد کماکان!