ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
اگر فقط ۱۳ دقیقه به نابودی همه چیز باقی مانده بود،چه می کردید؟
لطفا از تمام دوستانتان دعوت کنید برای پاسخ به این سوال.
(مراجعه شود به کرامات شیخ/اگر (2) )
خودکشی می کردم
به من هم سر بزن
fek konam behtarin labkhandi ke mitoonestamo mizadam
faghat be asemon negah mikardam
فکر کنم
اول به یکی دونفر زنگ می زدم میخواستم من رو ببخشند بعد هم با خدا حرف میزدم
و میرفتم پیش مامان بابا و هر ۵نفر خانواده کنار هم دیگه توی حیاط زیر درخت گردو میشستیم
سلسله آموزش براى نسل جوان در داخل کشور کلیک کن و ببین منتطر جوابت هستم
www.4edalat.com
http://www.hamrahan.blogsky.com/
****شکن
http://leetservice.com/
http://ilovebiology.info/
http://www.surfidblock.info/
http://01.kordiblog.com/news/1490/
http://googlenew.blogfa.com/page/f.aspx
http://sup5041.pardisblog.com/ http://www.jasjoo.com/web/?show=norm&ask=%D9%BE%D8%B1%DA%A9%D8%B3%DB%8C
دقیقه اول در شوک بودم. دقیقه دوم سیگاری روشن میکردم تا دقیقه سوم میکشیدم و اگر چیزی ازش مانده بود به دور می انداختم. دقیقه چهارم تا ششم ، چهار نفر را بغل می کردم که اگر هر کدامشان دم دست نبود به تلفن راضی می شدم. دقیقه هفتم تا نهم از توی یخچال بستنی طالبی بر میداشتم و در حال خوردن فکر میکردم. دقیقه دهم تا سیزده ، آهنگ End of the World از Blackfield را می گذاشتم ، دراز می کشیدم روی زمین و چشمانم را می بستم و سعی می کردم دیگر فکر نکنم .
bazam migam too in 13min faghat mikhandidam age migi chera.chon be nazaram behtarin etefaghi mishod ke baraye hame biofte
مطمئنن کاری ازم بر نمیومد جز اینکه منتظر باشم تا همه چی تموم شه...
لینک محمدرضای عزیز...
aslan mohem nist harfaye mano jedi nagir bazi az neveshtehato khoondam postaye ghadimito khasti bazam be man sar bezan ya age khasti link kon . gahi naboodan behtar az boodane
یعنی میشه زبونم بند اومد از خوشحالی
میومد پیش خودت و بچه ها می میزدیم سیگار میکشیدیم میخندیدیم تا این نیز بگذرد
حالا رو 13 اش تاکید داری یا روی نابودی همه چیز؟؟
به کودومش بیشتر فکر کنیم؟
هر کی دم دستم بود می کشتم ..می دونی چرا ..
اول به چند نفر تجاوز میکردم بعد به همه میگفتم خیلی شاسکولین
صبح به این زودی!!!!!!!!
بیداری و کامنت هم میدی؟؟؟
میگم حالت خوبه؟
باشه
بزار فکرامو بکنم امشب میام و کامنت میدم
ولی مطمئن باش به کارایی که قبلا کردم فکر نمیکنم
به کارایی که میخوام و میتونم انجام بدم فکر میکردم
شایدم حرفایی که یه عمر به نوعی تو دلم موندن رو به اون آدما میگفتم اعم از دوست داشتن یا نفرت داشتن یا ....
در ضمن یه یادگاری , هم توی بلاگم وهم توی دفترم مینوشتم تا اگه مثله فیلمای اسپیلبرگ بعد ها موجوداتی اومدن رو هستی دست نوشته هامو اگه دیدن بدونن که .........
یه بطر واین قرمز می خورم و بعدشم با اولین وسیله ی دم دستم خود کشی می کنم.
-اینو تو مدرسه با دوستم خوندم اونم نظرش این بود که به هرکی که دور و برش باشه فحش میده تا بمیره...
راستی چند وقته تو فکر عنوانتم... مطمئنی که یه روز از خواب بیدار می شی؟ اومدیم بعد اونم به فاک فنا رفتیم و هیچی به هیچی...
دفاعیه که ندارم, از تو می خوام زاویه دیدتو تغییر بدی :دی
بذار به حساب حال خراب این روزام...
قربانت
سیگار...
تو قبری که خودم کندم وسط باغچه بدون سنگ لحد
تا تموم شه همه چی...
آییییی میخندیدم
من باید به یکی زنگ بزنم و بگم که دوسش دارم ....
برای طلب بخشش وقت کمه واسه توبه هم دیر
من همون ره - گذر هستم دیگه اونجا نمینویسم این آدرس جدیدمه
سوال قشنگی بود
شک ندارم که قلم بر می داشتم و آخرین داستان کوتاهمو می نوشتم ...
تضمین: "-تنها چیزی که از من دلجویی میکرد امید نیستی پس از مرگ بود-"
به همون امید تلاش خودمو میکردم...
با احترام
چه فرقی می کند ۱۳ دقیقه با ۱۳ سال با ۳۰ سال؟ مگر اکنون که می دانیم خواهیم مرد چه می کنیم؟ همان می کردم که مجبورم به آن.