ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
کاش می شد مثل دالی تابلوی زندگی ام را بردارم و سر همه تان فریاد بزنم:هرگز نمی گذارم در مورد کار من اظهار نظر کنید!مهم نبود که شما هم مرا اخراج می کردید.مهم نبود که بهتان بر می خورد.کلا هیچ چیز غیر از بغض فرو خورده ام مهم نبود.نیست.
چرا نمی شود؟
میشه!!
هیچی مهم نیست.
کاش می شد دنیایم را از همه جدا کنم
و دیگر هیچ کس را در آن راه ندهم
حتی خدا را
کاش می شد تنها باشم
و نیازی به هیچ کس نباشد
ولی ...
خوب بود دوست من
در مورد نظری هم که گذاشتین باید بگم :
تو اون داستان محمد درگیر یک رقص نا تمام بود
یک رقص نا تمام با کسی که محمد رو می سوزوند
یک ققنوس که همراه محمد می سوخت
و محمد خاکستر می موند
ولی محمد خیلی دیر فهمید که
وقتی می رقصید اصلا جذاب نبود
وقتی که ازش هیچی نمانده بود
حتی یه صندوق
بابت لطفی هم که دارین ممنون
موفق باشید
چرا شامل حال من نمیشه ؟
ایده از حس هام میاد
از خاطره ها...
همیشه هم نیست
همیشه هم یه جور نیست
سالوادور دالی کار درستی کرد جسورانه بود... گرچه می توانست به اظهار نظر دیگران هیچ توجهی نکند, اما قبول دارم کار با ابهتی بود که حتی به دیگران اجازه اظهار نظر نداد!
با درود
درستشم همینه.
از اون بدتر زمانی هس که کارت نیمه هست و میان کارتو با طرح اصلی مقایسه میکنن. نظر هم میدن!
(اکثرا هم بلد نیستن نقاشی کنن)
الان چی جلو ی این کارو گرفته ؟
لازم نیست به همه بگی ، به همون تعدادی بگو که باعث احساس راحتی می شن ؛) [اصلا بیا 10 بارشو به من بگو قول می دم هر 10 بار واکنش 10 نفر متفاوت رو داشته باشم !!]
اخراج شدن هم بد نیست حداقل اولش دلت خنک می شه
یه مدت که گرسنگی بکشی باز هم می ارزه چون دلت خنک شده
اما اون موقع که داری از گرسنگی می میری قضیه یه کم فرق می کنه
اما تو به هیچی فکر نکن تابلوتو بکوب