ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
حرفی ندارم.حرفم نمی آید.فقط می دانم خیلی صدایت زدم.و خیلی خواهش کردم که مرا هم ببینی.ندیدی.یا شاید هم دیدی.شاید تو همان دیازپام آخر شب بودی.
دیازپام که خوبه...
من بودم گفتم دیازپام خوبه ها...
تازه ندیده شدن و حرفی نداشتن هم تا دنیا بوده اینام بودم
آره قربونش
آخرشی دمت گرم
شاید...
او شنید اما من ندیدم!!! میخواستم فقط صداش کنم و خواهش کنم. گریه کنم. همین!
نمیخوام چشمهام رو باز کنم
نمیخوام ببینم
نمیخوام
این التماس قشنگتره! راحتتره!