ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
دیوانه!چرا رساندی مرا به اینجا!واقعا چرا رساندی مرا به اینجا که آنها!حتی آنها بگویند :کارهای تو مارا اذیت می کند و تو همیشه مارا اذیت می کنی با افکارت و تو جزئی از وجود ما هستی و تو و تو و تو...و هیچ وقت نفهمندکه این تو در آخر،توست و همه ی افکار و کارهایش خودش هستند.
----------------------------------------------------------
کام آخر از فیلتر:از تو به اندازه تمام "تو همیشه" هایت بدم می آید.خودت حساب کن ببین چقدر زیاد می شود.
سلام دوست عزیز من وبلاگ عالیه . وقت کردی یه سری هم به ما بزن.خوشحال میشم یه یادی از ما بکنی.
هه هه هه...
به همین سادگی!
هام هام!
سلام کلا سردرنیاوردم نه ازمتن ازپیغاما
ها می خوامت قناری
جون به جونت کنن مازوخیستی + یم
لذت ببر از کارات و از آزارات که ما هم اینچنینیم.
بهمنمان مستدام و پابرجا حتی همان کام از فیلترش هم تلخی شیرینی دارد...
چرا رساندی مرا به اینجا، واقعا چرا رساندی مرا به اینجا که آنها...حتی آنها بگویند : کارهای تو مارا اذیت می کند
چون همه زندگی می کنن! دکتر می شن! مهندس می شن! عارف می شن! شاعر می شن! دانشمند می شن!
و می میرن!
اما خیلی هاشون, تقریبا همشون, نمی دونن چرا زنده-ن یا این دنیا که توش زندگی می کنن از کجا اومده یا خدا وجود داره یا همین مزخرفاتی که من می گم!
وای نمی دونی اونا چقدر آرامش دارن! بر عکس من! اما این فکرا اعتیاد آوره...
لینکیدمت!
"چرا رساندی مرا به اینجا " ... واقعا او شما را رسانده یا شما با او رفتید ؟
پس خیلی بدت میاد دیوانه...:D
میگم من سر انگشتی حساب کردم خیلی میشه ها
یعنی الان تو ازش خیلی بدت میاد دیگه؟ چیزی در حد تنفر ؟ آره؟
اینجا از اون اسمایلز یاهو نداره که قیری ویری میره ، وگرنه یه دونه حقت بود الان
جاغرقتیم رفیق
1_ممنونم(اینا همه تخیلات منه راجع به کسی که هیچ وقت نخواست باشه!)
2_عکس رو خودم از خودم انداختم:D(جان خودم)
3_والا نمی دونم...فکر نمی کنم از پسش بربیام!کار سختی باید بشه...هوم؟
4-خدافسی
یا من سر در نمی آرم چی داری می گی یا تو سر در نیاوردی چی قرار بود بگم یا کلا سرهایمان در نیامده
تو یا کلا خیلی خفن مچ می شی با من یا بطور اعم هیچ سنخیتی با من نداری ، مردک جاغرقی بادبزنی
1_ممنونم(اینا همه تخیلات منه راجع به کسی که هیچ وقت نخواست باشه!)
2_عکس رو خودم از خودم انداختم:D(جان خودم)
3_والا نمی دونم...فکر نمی کنم از پسش بربیام!کار سختی باید بشه...هوم؟
4-خدافسی
هر چه بود و هست را می سپارم به پریشانی باد.
شیخ ما روزی گفت: ((خلایق هر چه لایغ))
و در جایی دیگر فرمود: ((تو که خودت بودی, خودتم می دونی پس بی خیال! بقیه گوسفند تشریف دارن!))
شاید باید باش دوست شد
جنگیدن .... !!!
نمی ارزه