ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
یک شب تهدید کردی می روی.یادت می آید.من بودم و تو بودی و بهمن.رفتی !جدی جدی رفتی و من ماندم و بهمن.آدمی مثل من بدون تو چطور می خواهد ادامه دهد!بی رحم!
خطاب به منه ؟ :دی
خوبه که تهدید می کرد و بعد رفته .. به من گفت یه روز می بینمت .. و از اون روز تا حالا هیچ خبری ازش نیست ..
***
راستی :
هیچ گاه در خیال نمی شود حس واقعی لمس پوست صورت های هم دیگر را تجربه کنیم .. گرمای واقعی در آغوش گرفتن و در آغوش گرفته شدن .. خیال می تواند مسکنی باشد که تا آخر عمر با آن زندگی کنیم اما هیچ گاه نمی تواند هزاران خلایی که در واقعیت پر می شود را جبران کند
تو می روی و من تمام می شوم در این سکوت..............
قابلی نداشت
لینک شدید
سلام
جالبه چند روز پیش فکر می کردم به جای فاصله زیاد در نوشتن و طولانی نوشتن کوتاه بنویسم و زودتر .
شما این کارو انجام دادید و جالب از اب در اومده
رحم..؟رحـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
هـــــــــــــــــــــــــی...هام هام!
ایده ها بر می گردن
همه برمیگردن
من سعی کردم خیلی بزرگ شم
ولی فکر کنم تاحالا ۷تا بزرگ شده باشم
باز هم تو که تهدید شدی / فرصت خیلی کارها را داشتی /
به جهت اتمام پروسه ی وب مسنجری
آتلیه قضیه اش چی بود؟ یادم نیست